دقیقا ۲ ماه از مطلب قبلی‌م درباره تیم الگوی علم و صنعت میگذرد. اکنون فرصتی دیگر داریم تا گذشته را شفاف‌تر ببینیم و حرکت آینده خود را انتخاب کنیم. همانند کوه‌نوردانی که بعد از مدتی باید به عقب نگاه کنند و راهی را که طی کرده اند ببینند. سپس قله را و هدف را یادآوری کنند و خود را از روزمرگی یک تلاش کور آزاد کنند.

پیشرفت دو ماه گذشته را در یک کلام اگر بیان کنم میگویم تقریبا هیچ! با جلسات عدالت و پیشرفت -که بعد صحبت حاجاقا عابدینی در مورد بیان مهم رهبر در مورد عدالت بود- کمی علائم حیاتی به تیم برگشته بود. استاد هم بیشتر در گروه صحبت می‌کرد و اصرار بر تحقق آیین‌نامه بیشتر شد. جلسه ای هم که در این اثنا داشتیم منجر به ورود افراد جدید به گروه شد.
با حضور همه یک جلسه با استاد تشکیل شد. جمع آمادگی ذهنی نداشت و استاد بیشتر انگیزشی صحبت کرد. شروع کردیم آیین نامه را روی تخته نوشتن و بحث کردن. حال نیاز است تشکیلات شکل بگیرد و تکالیف معین شود. جلسه دیگری را باید داشته باشیم و در مورد زمانبندی کار و تعیین دبیر هم تصمیم گیری شود. چنین جلسه ای تا امروز تشکیل نشده.
یک جلسه قبل عید وقتی خیلی هامان در راهیان نور بودند تشکیل شد و مشروعیت تصمیم گیری نداشت و تنها مصوبه آن تدوین جلسات عدالت و پیشرفت توسط جدید الورودها بود

Muhsin

ویراست ها مطلوب استاد است اما بر تحقق آیین نامه تاکید دارد. گذشت و بخاطر جلسه سوم عدالت و پیشرفت به استاد زنگ می زنم که هماهنگ کنم جواب نمی‌دهد. پیامک می‌دهم و خبری نمی‌شود. روز جلسه در تماسم با سهند اتفاقی متوجه می‌شود استاد راهیان نور هست! خبری به ما نمی دهد. دوباره تماس می گیردم و باز بی پاسخ می مانم و کنسل می کنم. البته چون جلسه قبل تنها ۳ نفر بودیم نیاز به اطلاع رسانی هم نمی بینم و فقط یک پوستر با نوشته‌ی کنسل شد را درب سالن جلسات می چسبانم.
جلسه اول حضور بسیار خوب بود. چند نفر که نسبت به الگو سخنانی شنیده بودند و مایل بودند استاد را ببینند که کیست و چطور است آمده بودند. عقبه های تشکل ها بودند. چند نفر از جمله چند سردبیر نشریه و مسئول کرسی آزاد اندیشی و... آمده بودند. لحن صحبت و محتوای بحث به کلی ناامیدشان کرد.
تجربه ارزشمندی شد. نباید به چنین جلساتی با استاد برای کار عمومی امید بست و جلسه صرفا مناسب خودمان است.
تعطیلات سال نو تمام می‌شود و همچنان کار خوابیده است. استاد می‌گوید قبل از ۴۰ جلسه با حاج آقا هماهنگ کنید که جلسات کوتاه مدت برگزار کنید و آماده شوید. حاج آقا که جواب ما را ۷ ماه است نداده گویا خود استاد هم ارزشی پیش حاج آقا ندارد و الا باید وظیفه رابط بودن را ادا می کرد.

Muhsin

بعد از عید هیچ جلسه مفیدی نداشتیم بجز یک جلسه که یک بند آیین نامه را تصمیم گرفتیم. هرچند آن هم بدون حضور همه بود. کار معطل یک بام و دو هوای استاد و حاج آقا است. از اعضا هم انسجام و پیگیری لازم وجود ندارد بجز یک نفر، محمدعلی. او از این و از آن پیگیر است از استاد از سهند. خیلی هم امیدوار است. غافل از اینکه تعامل با شورای راهبردی تجربه آزموده شده ایست و او ابتدای مسیریست که علی رفته سهند انتهایش است و من داشتم شروع می‌کردم.
محرم جلسه ای داشتیم با حاج اقا عابدینی در مورد الگو. حاج اقا در مورد رابطه مان با شورا پرسیدند و گفتیم گفته اند باید برادریمان را ثابت کنیم. حاجاقا گفت «برادری غریبانه که نمیشود!» آن روز علی مثل امروز محمدعلی خوش بین بود و راه را در اثبات برادری می دید.

Muhsin

کمی بعد که علی متوجه حقایق می شود، خوش بینی به سهند منتقل می شود. بیش از همه با استاد در تعامل است در گروه فعال است و دغدغه مندی اش را نشان می دهد و اتفاقا شرایط را رو بهبود می بیند. مسیر رفته شده به فرماندهی علی را تخطئه می کند حال آن که خودش ابتدای آن راه است.
من هم تجربه ای داشتم در تعامل با استاد. ابتدا نسبت به موقعیتی که میتوان با موضوع عدالت به مسئله الگوی پیشرفت رسید امیدوار شدم. اوضاع را رو به بهبود دیدم. در برهه ای بیشتر از همه فعالیت کردم و حتی کانال الگو در پیامرسان های ایرانی را گرفتم. بسیار با انگیزه کار را تقریبا تنهایی جلو بردم اما به همان نتیجه ی علی رسیدم.

Muhsin

اکنون مدتیست که حاج آقا و استاد به سهند -که او را به عنوان دبیر تیم میشناسند- یا اساسا جواب نمی دهند یا جواب سر بالا می دهند و دست به سر می کنند.
اما امروز یک خوش‌بین دیگر همچون علی و سهند و من پیدا شده. گروه زده کانال زده با استاد در تماس است فعالیت فراوانی در گروه دارد. رفتار ها هم همان تخطئه قبلی ها و امید به آینده است با این تفاوت که امروز حق مبین تر شده و باطل بودن مسیر فعلی با تجربه ی سه نفر اثبات شده. اگر امروز به دلخوش کنک های تکراری دل بدهد و از مطرح شدن تجربه های گذشته هراس داشته باشد و متقدمین الگو را پس بزند، راه مشابه برجام را شروع کرده است. نباید بر عموسام ها تکیه کند بلکه خاضع شود و به همراهی جمع راه سومی را پیدا کنیم.