شب بعد کلاس هوس سمبوسه کرده بودم رفتم رفتم بیروتی. به حسان زنگ زدم که اگه چیزی میخواد بگیرم. گفتم امشب مجمع میرم و اونم گفت منم میام.

صبحش ساعت ۶.۵ بلند شدیم و صبحونه میخوردیم که آقای یزدانی اومد. همراهش پسر جوونی بود. معرفیش کرد. پسر عمه ش فرحان.

نشستیم جلسه رو شروع کردیم.

اول گفت خودم صحبت کنم منم خوب پرزنت کردم به نظرم و بعد شروع به صحبت کرد.

تاکید صد باره آقا رو گفتم و اولش گفت هر کسی خودشو مقلد میدونه و مجتهد رو میبینه که چنین حرفی میزنه باید به خودش بیاد.

صرف کرسی آزاد اندیشی رو یه هدف میدونست، هدفی که ابزار برای آرمانه. شهید بهشتی تو یکی از صحبتاش هست میگه شهادت هدف نیست اما شبه هدف است. توضیح میداد که این ابزار اونقدر تاثیر گذاره که خودش میتونه هدف قرار بگیره. اگر همه فعالیت و امکان تشکل ها در خدمت کرسی بشه کرسی هم در خدمت تشکل میاد. رسانه هم به خدمت کرسی باشه. رسانه که بامایه شد مخاطب هم بامایه میشه.

اهمیت کرسی و رکن رکینش تفکره. آسیبی که شبکه های اجتماعی میاره اینه که فکر رو پراکنده میکنه در نتیجه تفکر شکل نمیگیره. در مقابل کتاب هست که مطالعه اش باعث تمرکز یافتن ذهن میشه. کرسی ابزار گفتمان سازی و جریان سازیه.

فضای کرسی نباید باعث لج لج بازی بشه. محیطی که به دنبال حق باشه و از حرف ناحق دور بشه. راحت بتونه بگه بله حق با شماست و از ضایع شدن و تمسخر دیگران نترسه که چرا از حرفت کوتاه اومدی. فضا تسلیم حق باشد. لذا باید عقلایی حرف زد تا دانشگاه فضایش به عقلانیت متمایل شود.

در کرسی ایده آل آزاداندیشی مخاطب وجود ندارد بلکه همه مشارکت میکنند. نقطه افتراق قابل توجه کرسی با دیگر پروژه های تشکیلاتی اینه که خود مجریان مخاطب هم هستند.

قالب های اجرایی باید مناسب اولا موضوع و دوما مخاطب انتخاب شود. جلسات ۱۰ ۱۵ نفره حول موضوعی چندین جلسه شکل بگیرد و بعد از پخته شدن بحث یک یا دو برنامه ی آمفی تئاتری خفن که راند آخر و تیرخلاص موضوع هست داشته باشیم.

پیش از برگزاری باید «ایجاد چالش» صورت بگیرد تا مخاطب درگیر موضوع باشد و نسبت به اندیشیدن در آن رابطه تشنه شود که این ایجاد چالش نیاز به یک طراحی خوب دارد.

کارگروه کرسی آزاداندیشی باید ثبات اجرایی در اصول در ادوار مختلف داشته باشد و اما در اجرا خلاقیت نوورودان را به راه انداخت. یک هسته مرکزی قوی که محتوای کار را تامین کنند و بعد از طراحی، فاز اجرا به عنوان یک پروژه تعریف شود که جمع بیشتری بتوانند همکاری کنند. برنامه ای ویژه هم برای همین همکاران باید در نظر گرفته شود و رشد ایشان مدنظر باشد. هسته بین تشکلی کارگروه بماند بهتر است اما برندینگ خود برنامه بسیار مفید است.

فاز صفر مطالعه گر بودن هسته اصلیست. این هسته دبیری احتیاج دارد برای هماهنگی ها و محل سوال بودن. آقای محسن نصیر پور و خود آقای یزدانی الان هستند. دبیر مسئول ارتباط گیری با اساتید و همچنین تامین مالی و محتوایی با ارتباط با وزارت خانه ها، معاونت فرهنگی و مدرسه آزادفکری و مجموعه های ذی ربط

فاز یک نیاز سنجی که منجر به تدوین لیست موضوعات میشود و همراه با رصد رسانه ای کشور و نشریات دانشگاه است. مثلا موضوع کلانی به نام آزادی و ۵ - ۱۰ زیر موضوع ذیل آن.

فاز دوم اولویت بندی آنها. نظر سنجی از مخاطب هم میتواند تاثیر گذار در اولویت ها باشد.

فاز یا گام سوم تعمیق در هر موضوع به همراهی یک راهنما یا منتور که متخصص آن موضوع است. هر موضوع دو یا ۳ نفر پاکار داشته باشد ریزهسته های موضوع محور میتواند شکل بگیرد. این زیرهسته موضوع را چکش کاری و آماده ارائه میکند. بعد آن تقویم اجرایی تدوین میشود و پروژه اجرایی آن روی میز گذاشته میشود.

اعضای هسته ها باید همگام باشند و سرعت سیر نزدیکی داشته باشند. این ویژگی در تیم اجرایی الزام ندارد و افراد با توانایی ها و ظرفیت های اجرایی متفاوت میتوانند در اندازه لازم تاثیر گذار باشند.

کیفیت کار اجرایی در جزئیات رقم میخورد. مثلا پذیرایی در به ثمر نشستن جریان آزاد اندیشی تاثیر کلیدی دارد.

در انتها باید بچه های پای کار اولویت یک خود را این کار بدانند و نه گزینه ای در کنار گزینه های دیگر. چنین میشود که لذت کار تشکیلاتی را خواهند چشید.


گفتگوی من بود با محمدمهدی یزدانی.