این متن ابتدای ترم ۵ نوشتم-دوشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۳:۲۴ ق.ظ- و برای تحقق آن هم تلاش کردم اما نتیجه‌بخش نبود. البته باعث شد بهتر از توانایی هایم آگاهی پیدا کنم و در تصمیم‌های آینده این ویژگی‌ها را مدنظر قرار دهم.

انقلاب اسلامی فرایند بازگشت بازو های اجتماعی به دست معتقدان به مبانی اسلامی بود.

حال این ما هستیم و محیط زندگی تک تکمان. دانشکده مهندسی کامپیوتر در این "دانشگاه بزرگ و مهم". 

با بررسی گفتگو ها و روابط استاد شاگردی و تامین نیاز های دانشجو ها در دانشکده متوجه میشویم که عنصری کلیدی وجود دارد. زنجیره ای از عناصر با عزت نفس بالا و قدرت رهبری ذاتی همراه با علم و ارتباطات بالا. همان تی ای های عزیز. 

"هر چی یاد میگیرم سر کلاس تی ای یاد میگیرم" و "تی ای با استاد صحبت میکنه که پروژه بیشتر وقت داشته باشه" و ... نمونه هایی از تاثیر محوری این دانشجویان هست. حال درنظر بگیرید حدیث شریف که الناس بامراءهم اشنبه منهم بآباءهم. مردم به حاکمانشان شبیه ترند تا به پدرانشان! حاکم هم کسیه که روابط اجتماعی رو در دانشکده تنظیم میکنه. 

از آنجایی که شهید بهشتی میگه بعثت پیامبر خودش همراه یک انقلاب بود و مسلمان باید انقلابی باشد و اینکه برای دیدن تو باید انقلاب کرد، وظیفه ی خودم میدونم که زنجیره ی طلایی تو دانشکده تشکیل بدم. جامعه ای که تامین نیاز هاش به دست معتقدین باشه در نتیجه این اعتقاد در کل جامعه بسط پیدا میکنه.

ترم سختی خواهم داشت. یه ترم همراه جر خوردگی جهادی.

اللهم استفرغ ایامی فیما خلقتنی له

۶ شهریور ۹۶